توهم طراحان طرح صیانت از فضای مجازی
طراحان قوانین اینچنینی مانند همه مسئولان به رفتارهایی یک جانبهگرایانه، متکبرانه و با نگاهی از بالا به پایین و عاقل اندر سفیه، عادت کردهاند و فکر میکنند با مردمی طرف هستند که توانایی شناخت چیزی را ندارند و باید کسی بیاید و آنها را هدایت کند بدون هیچ توضیحی آن هم با آن نگاه؛ البته بسیاری از قوانین ما نگاه بالا به پایین دارند و در آنها اثری از احترام به مردم دیده نمیشود، زیرا مجلسیها با توهم عصاره فضائل به صندلی مجلس تکیه میزنند و مردم را پایینتر از خود؛ قانون هم لحن خود را دارد که در کمک به مردم مؤثر است.
البته شناخت تحولات روی دیگری هم دارد و آن شناخت خواسته مردم یک جامعه و دیدن سلیقه آنهاست که به چه سمت و چه جهتی متمایل میباشد. وقتی این ابزارها در دست مردان سیاست نباشند طبیعی است که همیشه عقب باشند و همیشه بخواهند با زور در مقابل انتخاب مردم بایستند. اینکه عدهای میخواهند مدل کرهجنوبی را پیاده کنند و اینکه عدهای میگویند مجلس یا دولت یا حکومت مدل کرهجنوبی را میپسندد یعنی همان نشناختن خلقیات و روحیات مردم ایران؛ بهعبارتی هر دو گروه نتوانستند مردم را ببینند و آنها را بشناسند. اگر میشناختند هیچگاه در این مورد فکر نمیکردند. پس دلیل عقب ماندگی عدم شناخت و عدم همت در شناخت بوده و ضروری است مؤسسات بیسروته پژوهشی در دولت، مجلس، دانشگاه، حوزه، مجمع تشخیص و صدها پژوهشگاه دیگر با میلیاردها تومان بودجه یک تجدید نظر جدی در خودشان داشته باشند.
طرح صیانت اگرچه اراده داشته مشکلات کاربران ایرانی را از پیش پای آنها بردارد اما از یک موضوع غافل بوده و آن اینکه قبل از هر اقدامی باید تبعات یک حرکت سنجیده شود. طبیعتا اگر این اتفاق در سالهای گذشته میافتاد کمتر کسی واکنش نشان میداد اما با توجه به برخی رفتارها در سالهای گذشته در فیلتر کردن یا از دسترس خارج کردن اینترنت مردم را از تکرار چنین اتفاقی میترساند. شاید تا قبل از قطع شدن یک هفتهای اینترنت در آبان98 کسی فکرش را نمیکرد که زندگی مردم اینقدر به فضای مجازی و اطلاع پیدا کردن اخبار و اتفاقات پیرامون وابسته شود. آن یک هفته به بعضی از مردم خیلی سخت گذشت؛ احساسی بیاطلاعی و البته احساس بیاحترامی آنها را کلافه کرده بود، پس قبول کنیم که از قانونی شدن چنین رفتاری وحشت داشته باشند. احتمالا الان میگویید که مسئولان به مردم اطمینان دادهاند که هیچ فیلتر شدنی و هیچ قطعی اینترنتی در آینده وجود ندارد؛ بله مطمئنا کسی این نیت را ندارد اما ببینید که چقدر مردم از رفتارهای اینترنتی و دیگر رفتارهای دولت پریشانخاطر هستند که بهراحتی برخی افراد میتوانند با یک شایعه یا یک کلاغ چهل کلاغ روح و روان آنها را آشفته کنند و ذهنشان را در اختیار بگیرند تا جاییکه هر چه توضیح دهید کسی واقعیت و حسن نیت شما را قبول نکند.
بنابراین این یک اصل مسلم است که مردم از حکومتها جهت میگیرند و زندگیشان را با رفتار مسئولان تنظیم میکنند. نمیخواهم بگویم مردم توسط حکومتها تربیت میشوند ولی عبارت بهتری هم پیدا نمیکنم فقط همین را میگویم که صلاح و فساد مردم در هر امری رابطه مستقیم با عملکرد حکومتها دارد. مسئولان حکومتی میتوانند مردم را با رفتارشان به سمتی صحیح هدایت کنند و یا به جهتی غیرصحیح و مصیبتبار روانه سازند. اگر مردم را در دریا رها کنیم بدون آنکه شنا بلد باشند و سپس فردی که خودش شنا بلد نیست را برای نجات آنها بفرستیم آنچه که زودتر مردم را غرق میکند عدم اطمینان به توانایی نجات دهنده است نه عدم توانایی در شنا کردن. رفتار کردن با مردم در روزهایی که سپری میکنیم باید بسیار محتاطانه باشد که هرچه جلوتر میرویم این حساسیت بیشتر هم میشود.
اینکه مجلس در مصوباتش یک بام و دو هواست و تایید و تکذیب دارد و اینقدر بیاراده است که عدهای برای او خطونشان میکشند و عدهای دیگر شاخ و شانه میکشند، یک بازخورد در جامعه دارد که هم خوب است و هم بد... خوبش آن است که مردم احساس میکنند نباید با هر تصمیمی زندگیشان را به مخاطره بیاندازند و از یک تغییر ترس داشته باشند، پس با بیخیالی نسبت به حرف و حدیثهای مجلس زندگیشان را میکنند. بدش این است که همین چند درصدی هم که رای دادند به این نتیجه میرسند که نه رای آنها بدرد میخورد، نه میتوانند به وعدهها دلخوش کنند و نه بود و نبود مجلس برایشان مهم است. نمیتوان گفت که مجلسیها قسمت بد ماجرا را نمیدانند که اگر ندانند وایبهحالشان؛
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که این آشفتگی بهخاطر طرح نیست و بهخاطر طراحان است. مردم با صیانت دولت و پاسداری از حق و حقوقشان در فجاری مشکلی ندارند، مشکل آنجاست که نمیتوانند به طراحان آن و مصوبان اعتماد کنند. شاید اگر مجلس انقلابی اول برادری خود را ثابت میکرد و در طرح شفافیت آرا یا مشکلات متعدد جامعه یک حرکت سریع، دقیق، مفید فایده و مؤثر داشت این اعتماد بین مردم و مجلس ایجاد میشد و مردم خود را در دریای فضای مجازی تنها نمیدیدند و از اینکه افرادی میخواهند این فضا را چه از نظر معنوی و چه از نظر مادی برای آنان امن کنند خوشحال هم میشدند.
طراحان میخواهند از حقوق معنوی و مادی مردم در فجازی دفاع کنند ولی این موضوع ابتدا نیازمند یک قانون تکلیفآور برای مسئولان دولتی است در مورد فرهنگسازی. بهعبارتی طراحان نمیدانند که مردم از بسیاری از آفات فضای مجازی در زندگیشان خبر ندارند و حتی نمیدانند که وضعیت فعلی از نظر اقتصادی هم به آنها ضربه میزند و به مرور پولهای زیادی را از آنها میدزدد پس در این حالت باید دولتها مکلف شوند به آگاهسازی مردم و اطلاع رسانی از مزایا و معایب حضور در فجازی؛ یعنی قبل از آنکه بخواهید کسی را بهخاطر نبستن کمربند ایمنی جریمه کنید باید از مضرات نبستن آن بگویید ولی آنچه که در بسیاری از مواقع مشکل ایجاد میکند توهم طراحان است.
طراحان قوانین اینچنینی مانند همه مسئولان به رفتارهایی یک جانبهگرایانه، متکبرانه و با نگاهی از بالا به پایین و عاقل اندر سفیه، عادت کردهاند و فکر میکنند با مردمی طرف هستند که توانایی شناخت چیزی را ندارند و باید کسی بیاید و آنها را هدایت کند بدون هیچ توضیحی آن هم با آن نگاه؛ البته بسیاری از قوانین ما نگاه بالا به پایین دارند و در آنها اثری از احترام به مردم دیده نمیشود، زیرا مجلسیها با توهم عصاره فضائل به صندلی مجلس تکیه میزنند و مردم را پایینتر از خود؛ قانون هم لحن خود را دارد که در کمک به مردم مؤثر است.
نتیجه آنکه در هر طرحی اول باید به خلقیات و روحیات مردم توجه کرد، دوم به اطلاع رسانی و فرهنگسازی دست زد، سوم باید به مردم و کسانی که قانون شامل حال آنها میشود یا میخواهد از آنها دفاع کند احترام گذاشته شود. چهارم مجلسی که نتوانسته اعتماد مردم را جلب کند نمیتواند با تصویب قوانین از آنها صیانت کند. هر قانونی در این حالت به ضدخود تبدیل میشود و مدام باید قانون تصویب کنیم تا آفات قانون قبلی را از بین ببرد.
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}